ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شاگرد از استادش پرسید: عشق چیست؟
استاد در جواب گفت:به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور.
اما ھنگام عبور از گندم زار به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا
خوشه ای بچینی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی؟
و شاگرد با حسرت جواب داد: ھیچ!
ھر چه جلوتر میرفتم خوشه ھای پر پشت تری می دیدم و به امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتھای گندم زار رفتم.
استاد گفت: عشق یعنی ھمین!
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست؟
استاد گفت: به جنگل برو و بلند ترین درخت را بیاور.
اما به خاطر داشته باش که باز ھم نمی تونی به عقب برگردی!!
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاھی با درختی برگشت.
استاد از او ماجرا را پرسید و شاگرد در جواب گفت:
به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم.
به سبب انکه ترسیدم اگر جلو بروم باز ھم دست خالی برگردم.
استاد گفت: ازدواج یعنی ھمین!
هان؟؟؟؟
واه واه چقد وحشتناک !
بدبخت اولدی که
چرا اونوقت؟
مزخرف.............
چرا ؟
بگین ما هم بدونیم!؟
آدم مگه اوجور توی الر؟
پس نجه الر؟
عشق بدون منطقه ولی زندگی زیر سقف بایک شخص با منطق اغاز میشه هیچ وقت نباید به فکر برگشت بود زندگی خیلی بزرگتر از یک جنگله باهم بودن مقدس تر از انتخاب یک درخته شاید ممکن باشه ولی کوتاهی بلندی درخت ملاک نیست سبزی درخت مهمه نگو که قبول نداری ؟یه کم با منطق به قضیه نگاه کن زیبا تر میبینی بهت قول میدم قولش زنونس ولی صد می ارزه به قولهای مردا
سخن شما حجته!
مرسی که حرفمو قبول داری اقا کرمی بای تابعد ببینم چطور مطالبتو انتخاب میکنی
ولی چون من می شناسمتون نیازی نیست که ناشناس باشید!
قطعا شما اشتباه میکنید عمرا بدونین من کیم
آدم اصلا توی المز اوجوردا
اودا بیر سوزدی