من ِما

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ،او جانشین همه ی نداشتن هاست!

من ِما

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ،او جانشین همه ی نداشتن هاست!

راه هست حتی ...


تونل ها می گویند :

                              راه هست

                                              حتی در دل سنگ ...










از نا کجا !

 

 

آمدم شرح پریشانی بنویسم و اینکه زیر این سقف نیلگون و رنگ رنگ ،مردمانی که زندگی می کنن دچار چه گرفتاری ها و چه خوشی ها هستن! 

همه به نوعی در تلاش اند تا روزها رو به روزهای بعدی بفروشن آخرش هم هیچچی به هیچچی ! 

دیگه برا افراد نه خویشی مونده و نه خویشاوندی ،از دوست و آشنا فقط اسم مونده. 

آه ای روزگار نه خوبی عمه دیده ام نه مهر مادری خاله و نه احترام و عزت عمو و نه صمیمیت دایی ،از این قوم فقط اسمی شنیده ام و بس . 

پس چه شد ،کجا رفت آن همه مهربانی و عطوفت که گاه و بی گاه در وجود افراد غلیان می کرد و آغوش پر مهر کسی برای کسی بسته نبود.  

این روزها ،غریبانه ترین روزهاست ،که بیدادها در پاسخ دادها به وجود می آیند. 

 

 

  

 

 

 

طلب نور


درختان می گویند بهار

پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ...


حسین پناهی