من ِما

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ،او جانشین همه ی نداشتن هاست!

من ِما

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست ،او جانشین همه ی نداشتن هاست!

هبوط

...من از آدم های بد و گناهکار و آدم کش صحبت نمی کنم،از آدم های عوضی و بیخودی و بدلی و ناشیانه و بی معنی و کشکی و«بی همه چیز» و«هیچ و پوچ» و بی مصرف و بی خاصیت حرف می زنم که شایستگی بد بودن و عرضه ی گناه کردن هم ندارند!

مردی که برای لقمه ای نان و پاره ای استخوان دم می جنباند و پوزه بر کفش ارباب می مالد و

تحصیل کرده ی متشخصی که برای احتمال انزال رتبه ای و جلب عنایت بالاتری به جان کسی دعا می کند و یا بقچه ی حمام خانم آقای رئیس را بر می دارد و

آن دانشمند استاد دانشگاهی که وقتی قوام السلطنه ،اکبر خان را صدا می زند او از غیبت وی اغتنام فرصت می کند و خود را پریشان و شوق زده روی کفش های حضرت اشرف می اندازد و با پوشش آن ها را چنان برق می اندازد که سیمای عالمانه و خوشبخت خویش در آینه ی اسکندر که جام جم او است می بیند و از این کشف و شهود که خدایش را شناخت و در نتیجه خودش را، غرق لذت جذبه و خلسه ای عارفانه می شود احساس می کند که به مقام فی ال «او» نائل آمده و لا جرم بقای به ال«او» و حلاج وار می یابد که «در جبه اش جز حضرت اجل نیست»و اقعا هم نیست.



پ؛ن:پاراگرافی رو که انتخاب کردم از ص7 کتاب هبوط نوشته ی استاد بزرگ ،دکتر علی شریعتی هستش ،امیدوارم که مورد پسند واقع بشه ،الحق که نفس این مرد حق بود!

روحش شاد یاد و خاطرش در دل وجا حق طلبان همواره جاوید.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی قلمی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:45 ق.ظ

سن آقا، من آقا، داوارلاری کیم ساقا؟

بستنی آ
بستنی آ

لیلا امینی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:50 ب.ظ http://leilaamini.blogfa.com/

قشنگ بود.
گرچه در فاز نوشته های اون مرحوم نیستم زیاد.
به هر حال مرسی.

ممنون
اگه فرصت کردین حتما بیاین تو فاز،امکان علاقه مند شدنتون هست!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:34 ب.ظ

سلام وخداقوت برتلاشگر عرصه حق وحقیقت تامی توانی در این بادیه پیش برو که خداباتوست

سلام بر ناشناس این بادیه!
نمی گفتی منصرف شده بودم!

[ بدون نام ] شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ

توراهی میروی که روندگان ان کم وسیر کنندگانش زیاد است پس رونده این راه باش نه سیر کننده که راه برا رفتن است نه سیر

اگه ارادتی باشد و لطف حق شامل حالم گردد سعی دارم که تا الی آخر این راه رو برم منتهی اگر تعلقات خاطر مجال بدن و گرفتار سیر و تماشایم نکنن!

به قول حافظ
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد