ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...
حسین پناهی
؛اینجا در دنیای من
گرگ ها هم افسردگی گرفته اند؛
تا همین جا کاملن گویاست
و زیباست
خوب پیدا می کنید قطعه های ناب را!
نظر لطف شماست!
روح آفرینندش شاد و یادش گرامی.
تو گفتی و منم باور کردم
انتظار باورشم از تو یکی نبود!
تو که زمزمه ی هر روزت اینه:
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی
هرگز نشوی گرگ بیابان و حقیقت تو نیابی
سلام و عرض ادب خدمت خانم امینی و همینطور جناب کرمی
اتفاقاً من گمان میکنم تالی جمله و وصفی که کرده اصل داستانی که منظور نظر نویسنده است رو بیان میکنه
گویی قصد نویسنده، بروز و ظهورش همانجاست...
با احترام به هر دو دوست عزیز
به سهم خودم سلام
سهم خانم امینی با خودش!
شاید خانم امینی تالی و جمله ی وصفی دیگری در ذهنش از دنیای خودش متجسم شده باشه!
با احترام به سهم خودم
زیاد متاسف نشو
دمی باغم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کز این خوش تر نمی ارزد
سلام مهر بانو ی عزیز
گرگی که افسرده بشه کارش ساخته س.
باقی ماجرا رو خیلی خوب می شه حدس زد
این احساس البته فقط مختص منه.
بدرود
باسلام عاقبت گرگزاده گرگ گردد گرچه با ادمی بزرگ گردد /کاش این را کسی به پناهی می گفت
به قول مهدی قلمی :کاش ی اکدیک گورمدی!
چرا بلاگ اسکای آیکن بوس نداره؟
خب از بلوگفا قرض می گرفتی!
بوسو قرض میگرفتم، بغلو چیکار میکردم؟
نمیشه که
بالاخره توو جامعه ایم دیگه
مردم چی میگن...
مگه واسه حرف مردم زندگی می کنیم ،راحت باش سالار!
مرسی عالی بود
خواهش می کنم
بازم سر بزنین!